شناسنامه و شجره نامه پیامبران قرآنی

شناسنامه و شجره نامه پیامبران قرآنی

شناسنامه کامل 26پیامبر قرآنی
شناسنامه و شجره نامه پیامبران قرآنی

شناسنامه و شجره نامه پیامبران قرآنی

شناسنامه کامل 26پیامبر قرآنی

دانلود انیمیشن حضرت ابراهیم(ع)

چکیده ای از زندگی حضرت ابراهیم(ع)

از دعوت به یکتاپرستی تا شکوفا شدن آتش

... به‌ روایت‌ قرآن‌ مجید، ابراهیم‌ با ابطال‌ پرستش‌ اجرام‌ آسمانی‌ که‌ در آن هنگام‌ رایج‌ بود، مردم‌ را به‌ پرستش‌ خدای‌ یگانه‌ دعوت‌ کرد.این‌ روایت‌ قرآنی‌ بی‌آنکه‌ در عهد عتیق‌ از آن‌ نشانی‌ باشد، در میان‌ یهود معروف‌ بوده‌ و یوسفوس‌ بدان‌ اشاره‌ کرده‌، و در کتب‌ یهودی‌ دوره‌های‌ بعد نیز دیده‌ می‌شود. بعضی‌ از روایت‌ها حاکی‌ از آن‌ است‌ که‌ این‌ واقعه‌ به‌ هنگام‌ مناقشه ابراهیم‌ با قوم‌ خود روی‌ داد و در واقع‌ اظهار اعتقاد ابراهیم‌ به‌ اجرام‌ آسمانی‌ و سپس‌ رویگردانی‌ وی‌ از آن‌ها برای‌ متوجه‌ ساختن‌ قوم‌ به‌ بی‌اعتبار بودن‌ این‌ آیین‌ و متوجه‌ ساختن‌ آنها به‌ وحدانیت‌ خداوند بوده‌ است‌. چنانکه‌ به‌ گفته مسعودی‌، ساره ‌ همسر ابراهیم‌ و لوط برادرزاده‌اش‌ پسر هاران‌، نخستین‌ کسانی‌ بودند که‌ به‌ وی‌ گرویدند، و به‌ گقته فان‌ سترس‌ ابراهیم‌ خود گویا نخستین‌ کسی‌ بود که‌ از این‌ طریق‌ به‌ یکتاپرستی‌ گرایش‌ یافت‌.

همین‌ گرایش‌ که‌ به‌ منازعه او با قوم‌، پدر، و فرمانروای‌ معاصرش‌ انجامید، به‌ گفته‌ قرآن‌ او را به‌ مهاجرتی‌ واداشت‌ که‌ در تاریخ‌ ادیان‌ سامی‌ دارای‌ اهمیت‌ خاص‌ است‌. در سفر پیدایش‌ عهد عتیق‌ درباره علل‌ این‌ مهاجرت‌ سخنی‌ نیامده‌ و خروج‌ به‌ سوی‌ حرّان‌ به‌ پدر ابراهیم‌ نسبت‌ داده‌ شده‌ است‌. که‌ پس‌ از مرگ‌ پسرش‌ هاران‌، اور کلدانیان‌ را با خانواده‌اش‌ ترک‌ گفت. در قرآن‌ از مبدأ و مقصد جغرافیایی‌ این‌ هجرت‌ سخنی‌ نیست‌، ولی‌ علل‌ مهاجرت‌ او به‌روشنی‌ بیان‌ شده‌ است‌. نخستین‌ گام‌ ابراهیم‌ برای‌ تبلیغ‌ یکتاپرستی‌، دعوت‌ آزر بود. در سوره‌هایی‌ از قرآن ‌ ذکر این‌ دعوت‌ آمده‌ است‌، و چنان‌که‌ خواهیم‌ دید به‌ نظر می‌آید که‌ ابراهیم‌ دوبار با آزر بر سر دین‌ قوم‌ به‌ مناقشه‌ پرداخت‌، و پس‌ از دومین‌ بار بود که‌ آزر او را از خود راند و ابراهیم‌ اقدام‌ به‌ مهاجرت‌ کرد.

مخالفت‌ اولیه‌ آزر او را بر آن‌ داشت‌ که‌ بت‌ها را بشکند و این‌ کار را به‌ بت‌ بزرگ‌ نسبت‌ دهد و از قوم‌ بخواهد که‌ علت‌ آن‌ را از همان‌ بت‌ بپرسند. اما بت‌ قادر به‌ سخن‌ گفتن‌ نبود و قوم‌ در برابر این‌ حجت‌ فرو ماندند، ولی‌ سرانجام‌ وی‌ را در آتش ‌ افکندند. پروردگار آتش‌ بر او سرد گردانید و وی‌ را با لوط از چنگ‌ قوم‌ برهانید.
بنابر روایت‌های‌ دیگر، به‌ آتش‌ افکندن‌ ابراهیم‌ پس‌ از شکستن‌ بتها و مجادله وی‌ با فرمانروای‌ عصر بود،  که‌ در طی‌ آن‌ ابراهیم‌ او را با بیان‌ توانایی‌ پروردگار بر زنده‌ کردن‌ و میراندن‌ موجودات‌ و طلوع‌ خورشید از مشرق‌ و غروب‌ آن‌ در مغرب‌، مغلوب‌ و مبهوت‌ ساخت‌.  موضوع‌ این‌ مجادله‌ به‌ صورتی‌ شبیه‌ به‌ قرآن‌ در روایات‌ یهودی‌ نیز آمده‌ است‌ بنابر روایت‌هایی‌، ابراهیم‌ جوان‌،  ۷ یا ۴۰ یا ۵۰ روز در آتش‌ ماند و هاران ‌ برادر ابراهیم‌ که‌ به‌ گفته عهد عتیق‌ در اور درگذشته‌ بود از جمله‌ کسانی‌ بود که‌ قوم‌ را به‌ سوختن‌ ابراهیم‌ تحریک‌ می‌کرد.
طبری‌ روایتی‌ ذکر کرده‌ است‌ که‌ بنابر آن‌ چون‌ ابراهیم‌ بی‌گزند از آتش‌ نجات‌ یافت‌، نمرود به‌ عظمت‌ پروردگار او اقرار کرد و قربانی‌ داد و ابراهیم‌ را آزاد ساخت‌.  همو در جای‌ دیگر اشاره‌ کرده‌ است‌ که‌ ابراهیم‌ ۷ سال‌ در زندان‌ نمرود در کوثی‌ ماند تا سرانجام‌ او را در آتش‌ افکندند  نیز از منابع‌ صابئی‌ روایت‌ کرده‌ است‌ که‌ ابراهیم‌ با مردم‌ کوثی‌ در پرستش‌ خورشید مخالفت‌ کرد و پادشاه‌ او را به‌ زندان‌ افکند و سپس‌ به‌ شام ‌ تبعیدش ‌ کرد.


منبع : ویکی فقه

شناسنامه حضرت ابراهیم(ع)

معرفی کتاب : کوه پنجم

https://scontent.cdninstagram.com/t51.2885-15/s640x640/sh0.08/e35/15035775_1147507398636581_9095743879608532992_n.jpg?ig_cache_key=MTM4Mjc3NDgwMDU4MjY4Mzk4MA%3D%3D.2

بخشی از کتاب کوه پنجم اثر پائولو کوئیلو/ترجمه آرش حجازی

یادم میاد آخرین باری که تصمیم به خوندن این کتاب کردم سالی بود که کنکوری بودم و توی موقعیت خیلی بدی قرار داشتم.دقیقا بعد از ((ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد))بود . احتمال میدم اگر توی اون موقعیت بدی که قرار داشتم و کتاب نمیخوندم شاید هیچوقت از ناراحتی های درونم راحت نمیشدم.توی این مواقع بهترین کار خوندن کتابهایی هست که  آدم از فقدان اون ویژگی ها از درون میسوزه.خداروشکر این کتاب توی یکی از بهترین زمان هایی که بهش نیاز داشتم پیداش شد.اگر دوست داشتید نقدی رو که نظر شخصی من درمورد این کتاب هست بخونید.

نقد کتاب کوه پنچم :

کوه پنجم مانند شاهکار پائولوکوئیلو،کیمیاگر(The Alchemist)،کتابی با مضمون تلاش و جنگیدن برای زندگی است.کوه پنجم روایتگر زندگی یکی از پیامبران یهود به نام ایلیا(ع) است که در زمان حکومت ایزایل زندگی میکند و به دستور ایزابل مورد تعقیب و دستگیری قرار میگیرد.بن مایه ی این کتاب بر مبنای نوشته های تورات و برداشت های شخصی نویسنده از آنها صورت گرفته است.بعضی از آنها برداشت هایی جالب و انگیزه بخشند.


نقل به جای مطالب در داستان،تلمیح ها و فلش بک های به موقع،نگاهی متفاوت داشتن به مسئله ی عشق و گفتن به موقع جملات کتاب مقدس (تورات) نشانه ای از تسلط خوب و قلم زنی زیبای نویسنده است.اما علاوه بر تمامی این ویژگی ها نثر یکنواخت کتاب همچون کیمیاگر و ورونیکا و پرداختن به مسائلی تکراری که بارها در کتاب های دیگر ایشان خوانده ایم(مثلا کنار رود پیدرا نشستم و گریستم،زهیر ، ورونیکا و کیمیاگر و  ... ) ، موجب عدم رغبت به ادامه دادن داستان میشود(صرفا بخاطر نثر داستان ،  نه مضمون آن) ،به گونه ای که شاید پس خواندن چند کتاب از این نویسنده ی پرکار برزیلی،خواندن کتاب های دیگر او کسل کننده باشد.توصیه ای که دارم این است، اگر میخواهید از این نویسنده کتاب بخوانید ، این کتاب را در اولویت های خود قرار دهید.

دیالوگ های جالبی که میان ایلیا(حضرت الیاس(ع) ) و دیگر مردم رد و بدل میشود به داستان جذابیتی خاصی میدهند.نحوه برخورد ایلیا با پسر بیوه زن(زنی  که ایلیا او را دوست می داشت) رفتارهای او بعد از حمله ی سپاهیان دشمن و  بازسازی دوباره ی شهر امیدی نو را در خواننده ی کتاب بر می انگیزد.

این کتاب چون بر مبنای تورات است ممکن است با باورهای اسلامی  منطبق نباشد،توصیه میکنم به این اثر صرفا بعنوان یک داستان عبرت آموز نگاه کنید تا داستان پیامبری از تبار بنی اسرائیل به روایت یهودیان .با این حال هرگاه ایلیا(ع) خسته میشد و روح زخم خورده ی خود را نزد خداوند میبرد ، کلماتی التیام بخش دریافت مینمود که هرکسی را ترغیب میکند تا بیشتر متوجه خداوند شود.

داستانهایی که با معیارهای اسلامی مغایرت داشتند ، به شکلی شایسته،از آنها برداشت شده بود،برای مثال داستان برکت گرفتن اسرائیل(حضرت یعقوب(ع) ) از خداوند که برداشتی جالب  از این داستان بود ( مراجعه به  این برداشت را به عهده ی خواننده ی نقد میگذارم.)

اگر از 5 به این کتاب نمره بدهم 3.5 است(نمره این کتاب در سایت گودریدز 3.6 است).اما با این اوصاف کتابی ارزنده برای خواندن است و میتواند یاریگر کسی که در بحبوحه ی ناامیدی گرفتار است کمک کند.

دیالوگ هایی از کتاب :

 1- وقتی با یک بار مردن میمیریم ، چرا باید هزاران بار بمیریم؟

2- در نظر آدم های پرشور،زندگی پیروزی مداومی بود که به همین شکل ادامه داشت ، زیرا ناکامی های گذشته آنها را محدود نمیکرد.

3- کارهای خوبی را که کرده ای به یاد داشه باش، به تو شهادمت میدهند.

4- فاجعه تنبیه نیست ! مبارزه است .

5- (اینو خیلی دوست دارم) پسر : چگونه میتوانیم این کار غیر ممکن را انجام دهیم؟

ایلیا : با شیفتگی .

6- برای غلبه بر اجتناب ناپذیر به صبر و نظم نیاز داری.

7 - ( اینم جالبه ) بی مقدار است هر آنکس که او  شک نکند به خویشتن . زیرا گناه کبر در کمین اوست . که بی شک کورکورانه توانایی خویش را قبول دارد.

8- سنت هرگز نمی گذاشت جور دیگری بیندیشند.

9- آدمی را رواست شک کردن به رسالت خویش،حتی گاهی فروگذاری این رسالت،ولی هرگز از یادبردن رسالت روا نیست.

10-پسرک : خدا خیلی سخت گیره .

ایلیا : فقط در مقابل برگزیدگانش.

11- پسرک : میترسم !

ایلیا : این نشان میدهد که از زندگی لذت میبری .

12-بهترین شمشیر زن کسی است که مثل سنگ است.بدون شمشیر کشیدن نشان میدهد کسی نمیتواند شکستش دهد.